از لاریجانی و قالیباف تا میرزاعلی !
نمی دانم چرا معمولا آن هایی که فلسفه خوانده اند دشوار صحبت می کنند. درست است که از اهالی سیاست انتظار این است که در پرده صحبت کنند اما گاهی هم بد نیست که برای روشنگری هم که شده خرق عادت نمایند و به شیوه ای متفاوت حرف بزنند.
به گزارش اکو ۳۶۵ و به نقل از خبرآنلاین، سالها پیش آقای دکتر لاریجانی در میان یک جمع کثیری صحبت می کرد. وقتی صحبتش تمام شد نظر دوستانش را در یک جمع خودمانی پرسید. یکی از آن هایی که آن جا نشسته بود و اتفاقا بعدها وزیر هم شد گفت که صحبت خوبی کردید اما دشوار حرف زدید و بجای واژه « محاجه » می توانستید بگویید بحث و استدلال! از شما چه پنهان من خودم تا آن سال – که سال ۸۸ بود – معنی دقیق این واژه را بدون ریشه یابی نمی توانستم حدس بزنم!
حالا همین آقای لاریجانی در پاسخ به یک خبرگزاری، مطلبی را در دو سه خط نوشته که باز هم جای دقت دارد. از آن جا که این متن به صورت نوشتاری و بدون اعراب گذاری منتشر شده و نگارنده آن را خودش برای ما نخوانده است، خواننده می تواند واژه ملک را به چهار شکل در جمله ایشان بخواند، جمله ای که ستون فقرات جوابیه است و در آن آمده: « ملک را چاره ای دیگر نیاز است » .
این واژه به چهار شکل خوانده می شود: مَلِک، مَلَک، مِلک، مُلک. هر کدام نیز معنای خودش را دارد و اتفاقا خیلی بی ربط هم نیستند:
مَلِک : پادشاه
مَلَک : فرشته
مِلک : زمین ( در بحث مالکیت )
مُلک : قلمروی فرمانروایی، حکومت.
ممکن است عده ای بگویند فهمیدن این که منظور ایشان مُلک بوده است ساده است. بی تردید روی سخن آقای لاریجانی با فرشتگان نبوده ، ایشان با پادشاه نیز که در این مملکت وجود ندارد صحبت نکرده ، حرفی هم راجع به مالکیت و معامله زمین در میان نبوده و بنابراین روی سخنش با حکومت بوده و گفته است که حکمرانی نیاز با یک چاره اندیشی دیگری دارد.
البته که این استدلال پذیرفته است و تشخیص واژه درست، اصلا سخت نیست و حتی قبول دارم که تفاوت معنای این چهار واژه را دانش آموزان کلاس پنجم دبستان می دانند زیرا در درس هفدهم فارسی ( درس کار و تلاش ) همین پرسش را پاسخ داده اند، اما به نظر می رسد جمله کلیدی متن آقای لاریجانی نکته ای در خود دارد. در پاسخ آقای لاریجانی از «اصلاح و بهبود» صحبت نشده است، از «چاره» سخن به میان آمده است و اصولا چاره و چاره اندیشی وقتی مطرح می شود که مشکلی وجود داشته باشد. آقای لاریجانی در حقیقت فراتر از دیگران، اصلاح ملکرانی و فرمانروایی و حکمرانی را در گرو چاره اندیشی جدیدی می داند. به این تعبیر، آقای لاریجانی که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و اتفاقا وانمود به اپوزیسیون بودن نیز نمی کند و رفتارش نشان داده که حتی اگر جایی به او در تایید صلاحیت جفا هم شده مشی پذیرش و تحمل را پیشه کرده به نکته مهمی از منظر مصلحت نظام اشاره کرده است.
پیش از آقای لاریجانی، آقای قالیباف نیز به نوعی به این ضرورت اشاره کرده بود وقتی در آبان گذشته و در بحبوحه اعتراضات و اغتشاشات، از اصلاح در نظام حکمرانی صحبت کرده بود، اصلاحی که به نظر او باید به حکمرانی نو منجر شود. این صحبت رئیس مجلس حتی اگر متاثر از مقتضیات زمان هم بود نگاه ها را به سوی ایشان معطوف کرد. تحلیل گران می خواستند بدانند که آیا منظور ایشان از اصلاح نظام حکمرانی فقط محدود به اصلاح امور اقتصادی است یا این که ایشان معتقد است تا حکمرانی در ابعاد دیگر نو نشود حل معضلات اقتصادی ممکن نیست. علاوه بر این هنوز عده ای با توجه به آن صحبت منتظرند ببینند پیشنهاد رئیس مجلس شورای اسلامی برای اصلاحی که گفته بود چه می تواند باشد.
چه مسئولین به این موضوع به عنوان ضرورت اشاره کنند و چه صحبتی از آن نکنند، نگاه مردم را به این موضوع باید از زبان خودشان شنید. حتما بخاطر دارید که آقای میرزاعلی شجاعی (پیرمرد طبسی) چگونه به همین مطلب اشاره کرده بود. او چندی پیش به وزیر جهاد دولت روحانی در گلایه گفته بود: «خودتان میدانید و مملکتتان»
میرزا علی با بیانی ساده نشان داده بود که از دید او شیوه فعلی مملکت داری خوب نیست و البته دست از این امید نیز شسته است که این مشکل درست شود. او بعدا در دیدار با وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت فعلی در حاشیه سفر هیات دولت به طبس نیز از بی ارزشی پول ایران گفت و نشان داد که همچنان گلایه مند است.
از میرزاعلی ها بیش از این انتظار نمی رود، آن ها درد را نشان می دهند، چاره سازی با کسانی است که هنوز از دستشان کاری بر می آید. کمترین انتظار از آن ها شاید این باشد که فارغ از نگرانی های معمول، آستین همت بالا بزنند و مشکل و راه حل را بی رودربایستی مطرح کنند. زیرا تا اهل فن مشکلی را آسیب شناسی نکنند نمی توان از از مرجع مرتبط انتظار رفع آن را داشت. با این توصیف شاید جای آن باشد که هم از آقای لاریجانی و هم از آقای قالیباف انتظار داشته باشیم بگویند که از دید آن ها مشکل چیست، مُلک را چه چاره ای لازم است و چگونه می توان به حکمرانی نو دست یافت:
خدمت مردم بکن با افتخار
تا بماند نام نیکت یادگار
فرض کن این لحظه ی بی بازگشت
می رود از دست های روزگار
چون جهان را فرصت تکرار نیست
هیچ کس دنیا نمی آید دوبار
قصد داری مُلک را خدمت کنی؟
منعکس کن ضعف را آیینه وار
تا تو را امکان صحبت داده اند
این تریبون را غنیمت می شمار
هم به گفتن صادق و دلسوز باش
هم به تاثیر سخن امیدوار
لااقل از دردها حرفی بزن
«پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار» *
#حمیدحاجی_زاده
* از شیخ اجل سعدی شیراز علیه الرحمه