سایه شوم اتفاقات ناگوار بر سر بازار سرمایه
در ماههای گذشته اتفاقات ریز و درشتی سبب شد تا شاخصهای بورسی از ریل منطقی خود خارج شوند؛ از سقوط هلیکوپتر تا ترور اسماعیل هنیه؛ به نحوی که تمام این مسائل سبب شد تا بورس بیش از پیش غیرقابل پیشبینی به کار خود ادامه دهد و اعدادی را به خود ببیند که حتی بدبینترین فعال بازار نیز فکر آن را نمیکرد.
انواع بدبختی متوجه بازار سرمایه
بعد از انتخاب دکتر پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، فعالان بازار سرمایه تصور کردند که به ساحل آرامش رسیدند؛ اما آنطور که پیشبینیها انجام شد، پیش نرفت؛ چرا که عرضههای آبشاری مخصوصا از سمت صندوقها اجازه رشد به بازار را نداد. تقریبا عرضهها در مسیر کاهشی قرار گرفت و کم کم تقاضا در حال افزایش بود که ترور اتفاق افتاد.
از سوی دیگر هیچگونه واکنشی از سمت مدیران سازمان بورس در راستای افزایش حجم مبنا یا کاهش دامنه صورت نگرفت و باعث ریزش ۱۰۰ هزار واحدی شاخص کل تنها در دو روز شد. همچنین بازارهای جهانی، با شاخصهای متمایل به رکود مواجه و بازارهای سهام اغلب کشورها نیز ریخت.
مجموع عوامل فوق نشان میدهد که انواع بدبختیها تنها در یک ماه برای بازار سرمایه رخ داد.
شاخص ۲ میلیونی
این ریزشها بعد از دو روز با واکنش سازمان بورس مواجه و دامنه نوسان به یک درصد کاهش یافت. اتفاقی که سبب شد تا مدتها شاهد شاخص ۲ میلیونی باشیم.
با مرور گذشته متوجه میشویم که شاخص کل برای ششمین بار به محدوده دو میلیون واحد رسیده که بررسیها نشان میدهد شرایط بسیار متفاوت با ۵ برخورد گذشته است.
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
اولین برخورد شاخص به عدد دو میلیون واحد، به اواسط فروردین سال گذشته برمیگردد. این اتفاق درست زمانی رقم خورد که روند صعودی شاخص کل از ۴ ماه پیش از آن آغاز شده بود و به نظر میرسید ادامهدار نیز باشد.
روند پر قدرت صعودی مقاومت روانی دو میلیونی رو پودر کرد و به راحتی در پی کشف سقفهای جدید، به بلندپروازی خود ادامه میداد. آمارها نیز این شکست را تایید میکردند؛ ارزش ۱۷۴ میلیارد دلاری بازار با p/e نزدیک به ۶.۵ که به هر حال در جای خود قابل توجه است.
برخوردهای ۱۴۰۲
بعد از رسوایی اردیبهشت ماه، شاخصهای بورسی راهی جز سقوط را پیشپای خود نیافتند. همین مورد سبب شد تا شاخص کل از سقف تاریخی خود عقبگرد کرده و مجددا به محدوده ۲ میلیون واحد نزدیک شود.
این رسوایی اتفاقی کم نظیر در تمام دنیا بوده و از آنجایی که بورس در ۳ سال پیش از آن در فضای رکودی به سر میبرد، هیچ فعالی شاخص ۲ میلیونی را درخور ارزش واقعی بازار نمیدید. امری که سبب شد که شاخص کل پیرامون این عدد نوسان کرده تا در تاریخ ۴ شهریور، با ثبت کندلی صعودی و قوی، آنرا شکست.
در مهر و آبان همان سال نیز به علل گوناگون نظیر جریمه بانکها به دلیل عدم ایفای تعهدات طرح ملی مسکن و انتشار اوراق تبعی توسط صندوق توسعه بازار، بازار مجددا به همان محدوده بازگشت و بازهم فضای نوسانی حاکم شد.
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
از آن تاریخ به بعد، شاخص کل هیچگاه عدد ۲ میلیون واحد را به خود ندید. البته ذکر این نکته ضروری است که این بدان معنا نیست که یازار سرمایه به ارزش ذاتی خود نزدیک شده، بلکه بدان معنا است که تنها کمی بالاتر از کف بازار در حال معامله است.
حال سوال اینجاست در برخوردهای قبلی با ارزش دلاری ۱۶۰ میلیاردی و p/e تقریبا ۶.۵ توانستیم کف ۲ میلیون واحد را برای بازار در نظر بگیریم؛ اما اکنون با ارزش دلاری ۱۲۰ میلیاردی و p/e ۶، نمیتوان این امر را متصور بود؟
ارزش دلاری بازار به سال ۱۳۹۴ برگشته، فشار عرضه توسط صندوقها کاهشی بود و تیم اقتصادی دولت تا حدی تخم امید را در دل فعالان کاشت! اما یک ترور که خارج از هرگونه تحلیلی است، مجددا فضای حاکم بر بازار را ابهامی و رکودی کرد اما به نظر میرسد اینبار هم شاخص ۲ میلیونی، کف بازار باشد.