پیرامون کتاب «استراتژیهای توسعهٔ ویتنام»
استراتژیهای توسعهٔ ویتنام: عملگرایی، توجه به روستا و اولویت دادن به زیرساخت
جواد لگزیان/ در حالی که در سال ۲۰۲۲ کشورهایی با الگوی اقتصاد نئولیبرال با رکود دستوپنجه نرم میکردند، رشد تولید ناخالص داخلی کشور هشتاد میلیون نفری ویتنام از 8درصد فراتر رفت و صادرات آن با رشد ۶/۱۰ درصد بهبیش از 371 میلیارد دلار رسید.
«پییترو ماسینا» استاد اقتصاد سیاسی بینالملل دردانشگاه ناپل در کتاب «استراتژیهای توسعهٔ ویتنام» به پژوهشی تمام عیار در زمینه تجربه ویتنام دست زده است. پژوهشی که نشان میدهد ویتنام با تلاش برای حفظ آرمان سوسیالیستی روند گذار از اقتصاد برنامهریزی متمرکز بهاقتصادی بازاربنیان را پیش برده و توانسته است بنابر آمار شاهد پایدار ماندن دستاوردهای انکارنشدنی از حیثکاهش فقر و خوشبینترین مردم نسبت به آینده باشد.
در فصل اول کتاب شرایط «گذار» ویتنام با اشاره به بدیعبودن نسبی روند اصلاحات در آن بررسی شده است؛ بدیعبودن از این نظر که هرچند با نمونهٔ چین شباهت بسیارداشته، مسیر آن با تجربهٔ اروپای شرقی بسیار متفاوتبوده است. در دومین فصل مشخصاً بر «ماهیت دوگانه»یروند اصلاحات در ویتنام تأکید شده است: از یکسو، روند اصلاحات نتیجه تغییر در برنامهریزی در خصوص سیاستگذاری با توجه به محدودیتهای خارجی و داخلیبوده است؛ و از سوی دیگر، پویشی از پایین به بالا بوده که در آن مقامهای کشور در نهایت مجبور شدهاند با پذیرش و منطقی کردن این تحولات از پایین تا سطح ملی، به تکاپوهای «حصارشکنی» در سطح تودهٔ مردم واکنش نشان دهند. در فصل سوم به تبعات بحران اقتصادی منطقهایبرای ویتنام پرداخته شده، و نشان داده شده که نهادهایمالی بینالمللی و دانشپژوهان ارتدکسی از این بحران برایافزایش نفوذ خود بر روند اصلاحات استفاده کردهاند. مطالعهٔدادههای تجربی بیانگر این واقعیت است که درست در لحظهای که به نظر میرسید اصلاحات نوین نیرویپیشرانیِ اولیهٔ خود را از دست داده است، شاخصهایمهمی چون جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی، با نیتکاملاً آشکار، به طرزی نسبتاً مندرآوردی تفسیر شدهاند تا ویتنام به سمت اصلاحاتی همسوتر با بازار سوق داده شود.فصل چهارم، نکات اصلی بحثانگیز در خصوص اصلاح سیاستگذاری را مطالعه میکند، و نشان میدهد که چهبسانهادهای مالی بینالمللی و مقامهای ویتنامی، در پس اجماع ظاهری، از دیدگاههای متفاوتی پشتیبانی میکنند. در فصل پنجم، هنگام ارزیابی اصلاحات نوین به موضوع مهم کارآمدی اصلاحات از حیث کاهش فقر و شکافهایاجتماعی توجه میشود. فصل ششم، متمرکز است بر مباحث مربوط به حکمرانی ــ یکی از بحثبرانگیزترینمسائل، نهتنها در مجادلات مربوط به ویتنام بلکه همچنینبهطور کلیتر در خصوص اجماع پساواشنگتن ــ و نشان میدهد که «دولتهای توسعهگرا» در شرق آسیا به دلیلشرایط سیاسی ویژه به شکل ثابتی بر یک دستورالعمل خاص از هدایتگری دولت متکی شدهاند. این فصل استدلال میکند که قضیهٔ حکمرانی و اصلاحات نهادی ممکن نیست(نباید) از تجزیهوتحلیل منافع مرتبط با طبقات و اهداف سیاسی جدا شود؛ برخلاف رویههای رایج که حکمرانی را امری فنی در نظر میگیرد.
در فرازی خواندنی از کتاب «پییترو ماسینا» از عملگرایی و حصارشکنی حزب کمونیست ویتنام به عنوان یکی از مؤلفههای مهم روند اصلاحات در ویتنام یاد میکند: عوامل متعددی ممکن است رفتار مقامهای مرکزیویتنام را در پاسخ به فشار از پایین از راه حصارشکنیتبیین کند. اول، متنوع بودن دیدگاهها در رهبری ویتنام کهفضا را برای بحث و آزمون ایدههای التقاطی باز گذاشت.دوم، بهویژه در وضعیت جنگی، دستگاه رهبری در مرکزقادر به کنترل کامل فعالیت در بخشهای مختلف نبود. مقامهای محلی در انطباق سیاستهای کشور با اوضاعمحل در پارهای اوقات دست بازتری داشتند و گاه اینانطباق را به وضعیتی بسیار متفاوت از مشی رسمیعملیاتی میکردند. سوم، التقاط گرایی و عملگرایی حزبکمونیست ویتنام را میتوان تدابیر مثبت برآمده ازتجربیات تاریخی طولانی تمدن ویتنام تلقی کرد. عملگرایی و مهارت در درسآموزی از تجربهها بهیقینمشخصهٔ اصلی فرایند اصلاحات اقتصادی در شرایطکنونی است. و در آخر، گرایش به سازگاری با فشارهایخارج از دستگاه دولتی و سازمانهای آن را میتوانویژگی کارکردی دولت ویتنام به شمار آورد و بهتر است آنرا بهمنزلهٔ تمهید دولت برای حفظ رابطهای نزدیک با جامعهتعبیر کرد و نه ضعف آن... عملگرایی ذاتی همان چیزیاست که ویتنامیها نهتنها به آن اذعان داشتهاند، بلکهبهعنوان نگرشی مثبت ــ همچنین بهمثابه تمایزشان ازچینیها ــ بر آن پای فشردهاند. شهره است که هو شیمین اغلب بهطعنه میگفت که به نوشتن زیاد نیازینیست، زیرا مائو تسهدون هرچه را باید نوشت، پیش ازاین نوشته است.
ماسینا در ادامه بحث از توجه قابل ملاحظه دولت ویتنام بهجهان روستایی میگوید: باید مدیریت قوی دولت در شیوهٔگذار این کشور را تصدیق کرد؛ زیرا در این دوران، هم از تأثیر شوک سیستمی کاست و هم آسیبپذیرترین افراد را تحت پوشش حمایتی قرار داد. بهطور خاص، یکی از ویژگیهای چشمگیر و مثبت گذار ویتنام توجه قابل ملاحظهٔآن به جهان روستایی بوده است. متنوعسازی کشاورزیسهم عمدهای در کاهش فقر در دههٔ 1990 داشت؛ دستاوردیکه با مداخلهٔ چندگانهٔ دولت (زیرساختها، فراگیری خدمات همگانی، تثبیت قیمت کالاهای خام و اولیه)، و همراه شدن آن با پویاییهای بازار در عرصهٔ کشاورزی حاصل آمده است. در عین حال، اصلاحات ویتنام در این حوزهٔ حیاتی با اصلاحات چین همانند شده است. تلاش برایتقویت جهان روستا به منزلهٔ پیش شرطی برای رشد فراگیر اجتماعی، یعنی ایجاد چرخهای توانمند و انباشتی از علیتهای تقویت کنندهٔ متقابل، بازتاب آموزهٔ گونار میردال و دیگر پژوهندگانی است که دغدغهٔ آسیبپذیری فرایندهایصنعتی شدن را در کشورهای در حال توسعه داشته اند.
مداخله گزینشی دولت ویتنام نکته دیگری است که ماسینا آن را یادآور میشود: نگرش ارتدکسی وجود داشت که بانک جهانی نمایندگیاش میکرد یا از این دیدگاه حمایت کرده بود که این کشورها «دستکاریهای» ناشی از مداخلات دولت را از میان برداشتهاند، یا میگفت حتی از مداخلات دولت برای رفع «دستکاریها» استفاده شده تا اجازه داده شود که سازوکار بازار «تعیین کنندهٔ قیمتها» باشد. در سوی دیگر این مجادله، دانشپژوهان «دولتگرا» مدعیبودند که این کشورها به دلیل مداخله های گزینشی دولت، ازجمله هدایت امکانات مالی بانکهای دولتی به بخشهایاستراتژیک صنعت، به صنعتی شدن و رشد بالا دست یافتهاند. رشد این کشورها نهتنها فارغ از نقش سیاستی«بازار آزاد» به دست آمده، بلکه در گرو سیاستهایی بوده است که تخصیص منابع بازار را عامدانه تغییر داده و از استراتژیهای صنعتی بلندمدت پشتیبانی کردهاند. با استفاده از تعبیر معروف آلیس آمسدن، این کشورها به ایندلیل موفق به پیشرفت شدند که برخلاف شرایط آژانس (یعنی شرایط بانک جهانی)، دست بازار را در «تعیین قیمت» باز نگذاشتند.
در نهایت ماسینا تصریح میکند: ویتنام توانسته است از میراث مثبت بهجامانده از دورهٔ سوسیالیستی بهره گیرد. اینمیراث عاملی تعیین کننده در توانمند ساختن بخش وسیعمردم برای بهرهمندی از فرصتهای جدیدی بوده است که اصلاحات فراهم میآورد. نظامهای آموزشی و مراقبتهایبهداشتی نسبتاً پیشرفته (با توجه به سرانهٔ تولید ناخالص داخلی کشور)، بازتوزیع کمابیش برابر زمین، و سرمایهگذاریهای کلان در زیرساختهای مدرن عناصر پایهای برای موفقیت در کاهش فقر بوده اند. اگرچه چالشهااز حیث برابری و آسیبپذیری همچنان بسیار زیاد است، دستاوردها تا میانهٔ دههٔ 2000 بسیار چشمگیر بوده است. این دستاوردها چرخهٔ مساعدی در اقتصاد شکل داده بود که مناطق مختلف کشور را، بهاستثنای مناطق کوهستانی که اقلیتهای قومی در آن ساکناند، گیریم با سرعتیناهمسان در جهت واحدی به پیش راند، و با ایجاد بازاریداخلی برای محصولات کشاورزی و صنعتی اقتصاد ملیرا یکپارچهتر کرد. در عین حال، این کشور با چشماندازیواقعبینانه در گریز از فلاکت مزیتهای نسبی ایستا و صعود به سمت تولید محصولاتی با ارزشافزوده بالا، وارد فرایند ادغام با اقتصاد جهانی شد.
کتاب «استراتژیهای توسعهٔ ویتنام» نوشتهٔ «پییتروماسینا» با ترجمهٔ حسین عبداللهی در۳۰۳ صفحه و با قیمت ۲۸۰۰۰۰ تومان را انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.