ماجرای باز شدن گره معمای بزرگ داروین
کشف شگفتیساز دو نوجوان دانش آموز
گاهی چشمان معصوم کودکان ممکن است نظارهگر مسائلی باشد که توجه برخی محققان و دانشمندان را به خود جلب نمیکند.
به گزارش اکو ۳۶۵ و به نقل از خبرآنلاین، در سال ۱۹۵۶، یک دختر نوجوان به نام تینا نگوس همراه با خانواده در حال گذراندن تعطیلات تابستانی در جنگل چارنوود انگلیس بود که متوجه یک حکاکی برروی یک صخره شد.
این حکاکی شبیه سرخس به نظر میرسید ولی نگوس بهعنوان یک زمینشناس جوان متوجه شد این صخرههای قدیمی و ۶۰۰ میلیون ساله، برای میزبانی از چنین گیاهی بسیار پیر هستند. طبق پیشینه فسیلی ثبت شده، اولین گونه پیچیده گیاهی، حداقل تا شصت میلیون سال بعد از رویدادی که به عنوان انفجار کامبرین شناخته میشود، رشد نخواهد کرد.
مشکل و ابهام بزرگ داروین چه بود؟
انفجار ناگهانی در تنوع زیستی که گاهی تحتعنوان “بیگ بنگ بیولوژیک” شناخته می شود، آزاردهندهترین معضلی بود که نظریه تکامل چارلز داروین با آن روبرو بود. داروین در کتاب معروف خود به نام “منشاء انواع” نتوانسته بود تا پاسخ قانعکنندهای برای دو سوال آزار دهنده بیابد: این همه تنوع زیستی ناگهان از کجا آمده ؟ و اینکه چگونه به این سرعت تکامل یافته؟
نگوس در آن زمان کاغذی روی صخره قرار داد و با مداد طرح آن را روی کاغذ پیادهسازی کرد و زمانی که به مدرسه بازگشت، این نقاشی را به معلم جغرافیاش نشان داد ولی او حرف نگوس را باور نکرد.
میسون و رویت کشف نگوس
کمی بعد و در سال ۱۹۵۷، سه پسر نوجوان در نزدیکی همان صخره مشغول بازی بودند که همان فسیل توجه آنها را به خود جلب کرد. یکی از آن نوجوانان که پسر ۱۵ سالهای به نام راجر میسون بود، کاغذی را روی صخره قرار داد و با مداد روی کاغذ کشید تا طرح روی صخره را روی کاغذ بکشد تا پدرش بتواند طرح را به یک استاد دانشگاه محلی نشان دهد.
این کمی متقاعدکننده به نظر میآمد و وقتی زمین شناسی به نام تروور فورد، این فسیل را با چشمان خود دید، تائید کرد که این فسیل در حقیقت یک فسیل پرکامبرین گیاهی است که احتمالا زمانی در بستر دریا زندگی میکرده. او این فسیل لولهای و ورقهای شکل را به خاطر میسون ۱۵ ساله، چارنیا میسونی نامید.
به لطف کشف چارنیا و بهبود تکنیکهای مختلف، دیرینهشناسان در سراسر دنیا در نهایت توانستند فسیلهای قدیمی را با دیدی جدید نظاره کنند. حالا مشخص شده که شکلهایی از حیات که زمانی تصور میشد که در دوره کامبرین زندگی میکردند، در دورانی به مراتب قدیمیتر نیز زندگی میکردهاند.
کشف چارنیا در بخشهای مختلف دنیا
چند ماه بعد از آنکه فورد نتایج این یافته ها را منتشر کرد، دانشمندان استرالیایی، مقاله ای را درباره کشف یک چارنیای دیگر از دوره پرکامبرین را منتشر کردند. کمی بعد، چارنیای دوره پرکامبرین در روسیه و کانادا نیز کشف شد.
فسیل یافت شده در جنگل چارنوود، یک اتفاق نبوده و به عنوان شواهدی از زندگی پیچیده قبل از انفجار کامبرین، دقیقا همان چیزی بود که داروین و جانشینانش همواره در جستجوی آن بودند.
در حالی که این کشف، در جامعه علمی سروصدای زیادی ایجاد کرد، نگوس از تاثیر فسیل سرخسش بی اطلاع بود و در سال ۱۹۶۱ متوجه شد چه اتفاقی برای فسیلش رخ داده و همان فسیل چقدر تاثیرگذار شده.
در حال حاضر دانشمندان، تنوع گستردهای از اشکال حیات در دوره پرکامبرین را در کشورهای انگلیس، استرالیا، گرینلند،آفریقایجنوبی، روسیه و بخشهایی از آمریکای شمالی و قاره آسیا را یافتهاند و مشخص شده که گیاهان پیچیده، حتی قبل از انفجار کامبرین نیز وجود داشتند و مشخص نیست که چرا تنوع زیستی در حدود ۵۰۰ میلیون سال پیش به یک باره و ناگهان دچار انفجار شد.
معرفی نگوس به عنوان یکی از کاشفان فسیل
در سال ۲۰۰۴ بود که نگوس، مصاحبهای از راجر میسون را مشاهده کرد که در آن، میسون داستانی که منجر به کشف این فسیل شد را تعریف میکرد. نگوس، راجر میسون را پیدا کرد و میسون هم بلافاصله پاسخ او را داد. در سال ۲۰۰۷، نگوس به جشن پنجاهمین سالگرد کشف و شناسایی این گیاه دعوت شد و در آنجا نام او به عنوان یکی از کاشفان این فسیل اعلام شد.
جالب اینجاست که مشخص شد که در گذشته، چندین نفر دیگر نیز مثل نگوس، به این فسیل توجه کرده بودند؛ هرچند که آنها توسط نهادهای علمی نادیده گرفته شده بودند. مثلا به سال ۱۸۴۸ برمیگردیم. برخی از طبیعتشناسان، فسیلهای بزرگی را در جنگل چارنوود شناسایی کرده بودند و احتمال داده بودند که این فسیلها متعلق به دوران پرکامبرین باشد. این بدان معناست که پاسخ به معمای داروین حتی قبل از آنکه در سال ۱۸۵۹ رونمایی شود، به دست آمده بوده.
در آینده احتمالا با دید بازتری، اکتشافات بیشتری درباره دوره های پرکامبرین و کامبرین انجام خواهد شد و نکته جالب توجه اینجاست که حتی چشمان معصوم کودکان هم گاهی ممکن است نظارهگر مسائلی باشد که توجه برخی محققان و دانشمندان را به خود جلب نمیکند.