پیوند معماری با زندگی انسان
*حمیدرضا صارمی-معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران
معماری معاصر ایران، با تاثیرپذیری از جریانات فرهنگی و اجتماعی و به فراخور شرایط زمانی و مکانی تغییرات زیادی به خود دیده است. رشد سریع شهرنشینی و نیاز به تولید انبوه ابنیه مورد نیاز در شهرها از یک طرف و نفوذ معماری مدرن غرب و رواج تقلیدگرایی از این سبک معماری، موجب غفلت از ظرافتهای مفهومی و توسل به طرحهای یکنواخت و بهکارگیری عناصر و مصالح مشابه، بدون توجه به ارزشهای زیبایی شناختی و هنری شهری شده است.
معماری تنها هنری است که در ذات خود با زندگی مردم پیوند دارد و اندیشه و فرهنگ مردم یک سرزمین را به نمایش می گذارد و معنای زندگی را در خود متبلور می کند. معماری صرفا یک حرفه نیست، بلکه یک جهانبینی است، چراکه به تفسیر اجزای محیط میپردازد و اینگونه به فضا مفهوم می دهد و نوع تعاملات اجتماعی را تعیین می کند. بنابراین آنچه به شهرهای ما هویت می بخشد، معماری و صد البته طراحی شهر است؛ منظور از هویت شهری، همان هویت جامعه است که در فیزیک و محتوای شهر تبلور پیدا می کند.
از قرنهای گذشته، تمدنهای مختلفی در جهان شکل گرفته که تجلی عینی آن ها را می توان در معماری و هنر آنها مشاهده کرد که از آن جمله میتوان به معماری سنتی ایران که گنجینهای بی نظیر از آثار شاخص و ارزشمند است، اشاره کرد. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که دستیابی به هویت در معماری، با تقلید از آثار گذشته تفاوت دارد؛ چراکه هویت، یک مفهوم پویا است که در گذر زمان دچار تحول میشود و نیازهای افراد در زمان حال را در برمی گیرد. به قول استاد ایرج اعتصام: “اگر قدر معماری کهن ایرانی را دانستیم و آن را کپی نکردیم و به آن احترام گذاشتیم، همچنین آن را عمیقاً بررسی و روحش را درک کردیم، در عین حال اگر با مدرنترین تکنیکهای دنیا هم آشنا باشیم، آنگاه میتوانیم نوعی معماری به وجود بیاوریم که هم جهانشمولی دارد و در دنیا مورد قبول واقع میشود و هم روحیه ایرانی را یقیناً در خود خواهد داشت”.
بنابراین برای خلق آثاری که دارای هویت هستند، نمی توان صرفا به تقلید از معماری سنتی پرداخت، بلکه معماری باید متناسب با شرایط و اقتضائات روز جامعه، همخوانی داشته و روزآمد شود، ضمن اینکه باید روح ایرانی در آن جریان داشته باشد، به عبارتی، معماری باید فرزند زمان خود باشد.
اما معماری معاصر ایران، با تاثیرپذیری از جریانات فرهنگی و اجتماعی و به فراخور شرایط زمانی و مکانی تغییرات زیادی به خود دیده است. رشد سریع شهرنشینی و نیاز به تولید انبوه ابنیه مورد نیاز در شهرها از یک طرف و نفوذ معماری مدرن غرب و رواج تقلیدگرایی از این سبک معماری، موجب غفلت از ظرافتهای مفهومی و توسل به طرحهای یکنواخت و بهکارگیری عناصر و مصالح مشابه، بدون توجه به ارزشهای زیبایی شناختی و هنری شهری شده است. به همین دلیل، امروز در سطح شهر شاهد ساختمان هایی یک شکل و تقلیدی هستیم که هویت مشخصی ندارند.
هرچند آثار ارزشمندی نیز در معماری معاصر ایران خلق شده است که گنجینه معماری ما محسوب می شود اما واقعیت این است که اکنون معماری شهری در ایران نه سنتی است و نه غربی بلکه ترکیبی از این دو نوع را می توان در بناهای امروز مشاهده کرد که اغلب بدون توجه به ویژگی های محیطی، فرهنگی و اجتماعی تقلید شده اند. البته مدیریت های شهری، طی سال های اخیر، قوانین، ضوابط و دستورالعمل هایی برای قاعده مند شدن، ساخت و ساز که بخشی از آن مربوط به معماری بناها از جمله نمای ساختمانها میشود را تعریف و تصویب کرده اند اما باید این نکته را در نظر داشت که معماری یک موضوع محتوایی و حاصل خلاقیت های طراح است و شخص معمار است که با مطالعه و تحقیق می تواند خالق یک اثر متناسب با هویت جامعه شود.
در اینجا لازم است، اشاره ای به معماری ایرانی – اسلامی داشت که سال ها است که در کشور ما مورد توجه قرار گرفته، این سبک معماری مربوط به دوره های اسلامی است که در برهه ای از زمان، بعد اسلامی آن بیشتر شده است. اما مسئله اینجاست که ما مصداقی برای این سبک از معماری نداریم. آنچه در معماری اسلامی مورد تاکید قرار گرفته، توجه به اصول زیبایی شناختی و عدم شباهت ساختمان ها به ساختمان های کفار و عدم تجمل گرایی است اما باید بدانیم این موضوع را با چه مصالح و روش هایی باید در نظر بگیریم که هنوز نتایج دقیق و مشخصی در این حوزه حاصل نشده است.
نهایتا باید گفت که معماران، نقش بسزایی در ارتقاء کیفیت زندگی انسان ها دارند و یکی از وظایف مهم این قشر، احداث بناهایی است که سلامتی روحی و فیزیکی و امنیت خاطر را تامین کند. همانگونه که بسیاری از کارشناسان معتقدند که چهره شهر و ساختمان های آن، در کاهش آسیب های اجتماعی و روانی شهروندان تاثیرات بسزایی دارد. بنابراین انتظار می رود که معماران ما با استفاده از دانش، خلاقیت و درک صحیح از جامعه به ساختن شهرهایی با هویت کمک کنند و قطعا در این مسیر سیاستگذاران این عرصه نیز با آنان همراه خواهند بود.
نهایتا باید گفت که هنر معماری می تواند آسمانی ترین معانی را در کالبد خشت و گل بیاورد. از این روی، سوم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ بهایی در ایران “روز معمار” نامگذاری شده است تا ضمن پاسداشت معماران بزرگ کشور که هویت این سرزمین را به شکل کالبد در آثار خود به نمایش گذاشتند، بر نقش مهم معماران در ایجاد فضاهایی هویتمند که به طور مستقیم با کیفیت زندگی انسانها مرتبط است، تاکید شود.
روز معمار را به تمامی معمارانی که هنر، اندیشه و دانش خود را در خدمت ارزشهای انسانی و کیفیت بخشی به زندگی به کار میگیرند، تبریک میگویم.